کد مطلب:261422 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:298

خفقان شدید در زمان امام عسکری
ابوهاشم جعفری می گوید: امام عسكری علیه السلام مرا خواست و چوبی به من داد و فرمود: این چوب را به عثمان بن سعید بده. من آن را گرفتم و حركت كردم. در مسیر، سقایی با قاطرش عبور می كرد. استر مقابل من قرار گرفت. سقا گفت: آن را از خود دور كن. من با همان چوب آن را از خود راندم؛ ناگاه چوب شكست، در میان آن نامه هایی وجود داشت، شتابان آن را جمع و پنهانشان كردم، ولی آن سقا همچنان به من ناسزا می گفت.

آنگاه كه خدمت امام علیه السلام رسیدم خادم حضرت از قول ایشان گفت: چرا قاطر را زدی و چوب را شكستی! به امام علیه السلام عرض كردم: نمی دانستم كه در میان چوب چه چیزی وجود دارد.

حضرت فرمود: چرا كاری كردی كه نیاز به عذرخواهی پیدا كنی! هر گاه دیدی كسی به ما ناسزا می گوید، از آنجا عبور كن و از پاسخ دادن به او بگذر و خودت را معرفی نكن. زیرا ما در سرزمین شوم زندگی می كنیم. بدان كه اخبار تو به ما می رسد در رازپوشی جدیت كن. [1] .



[ صفحه 237]




[1] بحار، ج 50، ص 285.